سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ماه و مهر
 
قالب وبلاگ

چشم ما نگران توست ای ایران


ای خاک اهورایی


 



 


کار ایران با آمدن شاه سلطان حسین ها تمام است


 


شاه سلطان حسین (درگذشته به سال ???? خ/???? ق/???? م)آخرین پادشاه سلسله صفوی است. این از آن لحاظ اهمیت دارد که سلسله صفوی به عنوان آخرین رمق های حیات فرهنگ و تمدن اسلامی شناخته می شود. دوران زندیه و افشاریه هر چند واجد خصوصیاتی قابل توجه در حوزه استقلال سیاسی و تجلیات فرهنگی و هنری است ولی هیچگاه نمی تواند در مسیر روبه افول تمدن ایرانی-اسلامی دوران مغرور کننده و رضایت بخشی باشد و از همین رو زمینه ساز دوران نکبت و سرافکندگی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قاجار و پهلوی است.


شاه سلیمان هفت پسر داشت که بزرگترین ایشان، سلطان حسین میرزا بود. امرا و خواجه سرایان شاه سلیمان، به توصیه خود او، این فرد نالایق را جانشین شاه مرده کردند. چرا که شاه سلیمان به هنگام مرگ زودرس خود که در سن چهل و هفت سالگى اتفاق افتاد به درباریان خویش گفته بود؛ اگر طالب آسایش هستند بعد از وى پسرش حسین میرزا را به سلطنت بردارند و اگر جویاى نام و تعالى و افتخار، میرزا مرتضى، پسر دیگرش را بر تخت بنشانند.


حسین میرزا تا آن هنگام یعنى بیست و شش سالگى از حرم بیرون نیامده بود پس از آن نیز شاه على رغم خروج از حرم خانه و جلوس بر تخت پادشاهى، از نظر فکرى از آن محیط و تأثیراتش بیرون نیامد و همواره تحت نفوذ خواجه سرایان و زنان حرم سرا قرار داشت.



شاه بى خبر از امور، و نزاع درباریان در کسب هر چه بیشتر ثروت که گه گاه مناقشاتى را هم به همراه داشت و پادشاه از آن بى اطلاع مى‏ماند، موجب بروز اوضاع نابسامان داخلى در همه زمینه‏ها شد. راهها امنیت خود را از دست داد و مأموران تأمین - راهدارها - خود به ضرورت، قافله غارت مى‏کردند. گه گاه نیز، براى آن که به دربار نشان دهند تا چه حد وظیفه شناس هستند و اغلب به منظور کسب پاداش و انعام، سر مردگان قبرستان را به عنون سر دزدان و راهزنان بر نیزه کرده به پیشکش همایونى مى‏فرستادند.



نتیجه آن که، شاه سلطان حسین در دوره زمامداریش مواجه با شورشهاى داخلى و خارجى نظیر شورش بلوچ ها و افغان ها شد و تنها چاره کار آن دید که در 12 محرم 1135 به فرح آباد، نزد محمود افغان رود و تاج و تخت تسلیم بیگانه نماید.
گفته می شود فقدان مراکز مقاومت در برابر اغتشاشهاى داخلى، میل شدید امیران درگاه به راحت طلبى و ثروت اندوزى، در ایجاد و اسباب این انحطاط بى تأثیر نبود.


علی الظاهر دورانی که در آن به سر می بریم زمانی است که باید از ظهور دوباره کسانی که ممکن است راه تحقق تمدن اسلامی را منحرف کنند و با تذبذب، ترس و ضعف نفس خود دستاوردهای فرهنگی و سیاسی ایرانی های نخبه و دلیر را به باد دهند، نگران کننده است.
این مسئله از اهمیت بسیاری برخوردار است چرا که به تعبیر مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان دانشگاه علم و صنعت: « اگر روزی در میان مسئولان کشور مسئولان بی جرئت و ضعیفی همچون شاه سلطان حسین پیدا شوند، حتی اگر در میان مردم نیز شجاعت و آمادگی وجود داشته باشد، کار مملکت و جمهوری اسلامی تمام است چرا که مسئولان ترسو و مقهور، ملتهای شجاع را نیز به ملتهای ضعیف تبدیل می کنند»


این ابراز نگرانی معظم له بی تردید ناشی از نگرش عمیق ایشان نسبت به آینده ی ایران و اسلام است، چراکه بارها از زبان ایشان انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی و کشور اسلامی، مقدمه ای برای تحقق تمدن اسلامی معرفی شده است. مقدمه ای که با نفوذ جریان سکولار به بدنه ی مدیریتی کشور(مطلبی که معظم له در دیدار با هیأت دولت در 2/6/87 عنوان کردند) و حاکمیت اشباه شاه سلطان حسین ها که بیشتر بدنبال تنش زدایی ناشی از ترس دیپلماتیک هستند تا صدور انقلاب اسلامی، حتماً سد خواهد شد.


[ سه شنبه 87/10/3 ] [ 8:5 عصر ] [ فارا عطایی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

با ماه و مهر همسفر جاده های اسمانی باشید.
لینک دوستان
امکانات وب
head> دی ماه 87 - ماه و مهر